• وبلاگ : آتشي كه بر پا شد
  • يادداشت : يک دعواي کوچولو
  • نظرات : 0 خصوصي ، 12 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مهسا 
    سلام دعواي جالبي بود اتفاقا اين مشکل براي من پيش اومد همون سر پسر خالم اما چون همسرم رو خيلي عصباني کردم کتکم هم زد ولي من با همه اين ديوونه بازي هاش به دنيا نميدمش عاشقشم آخه همسرم به خاطر من تا دم خودکشي هم رفته باور کنيد راس ميگم آخه خانواده هامون با ازدواج ما مخالف بودن .
    طعم اون لبش توي بيمارستان به خاطر اين دعوامون از يادم نميره هيچ وقت.