نميدونم ميخواستي ماجراي خودخواهياي مارو مطرح كني يا اعتمادهاي نا اعتماد به خاطر دشواريهاي ما با خوستن ....توانايي آدما در تسلط به خودشون ..مزايا و قشنگي يه همدلي كه حتي اگه توش بحثيم باشه قابل حله وگستره ي نامتاهي ه همدلي كه خيلي پس از اينها زماني كه دست كم آموختيم چگونه كنار هم درست زندگي كنيم و سپس سازگاريها رو مينمايد...بهر حال هر چه بود...
دير زماني است من و آدمها در انديشه ي كنار آمدنها و مفهوم زندگي جمعييم
عجب داستان درازي است.دير بازي است......