سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آتشی که بر پا شد

نوشته شده توسط:   سوما آریایی  

سه شنبه 85 اسفند 15  1:0 عصر

طبق معمول قرار نیست عزانامه یا مصیبتنامه بنویسم.معتقدم که عزا باید حساب کتاب داشته باشه.ضمن ارادت خاص به اون معصوم(و این بار امام حسین(ع))،باید عاقلانه و با شناخت عزاداری کرد.اشک و مویه الکی به درد لای جرزم نمیخوره، که فقط خودمونو عذاب میدیم و فکر هم نمیکنم که ارزشی داشته باشه.اگه یه مقدار ریزتر به مسئله نگاه کنیم بهتره...ماه محرم که میشه،آدما چند دسته میشن:

1)آدمایی که واقعا به خاطر امام حسین(ع) عزاداری میکنن که اونا هم به سه دسته تقسیم میشن:

الف)دسته اول اونایی هستن که عین بچه آدم عزاداری میکنن.هم با علم و صد البته،ارادت خاص.این افراد فقط بخاطر لب تشنه امام حسین(ع) و یا...عزاداری نمیکنن.بلکه به اینم فکر میکنن که توی اوج جمعیت تنها باشی،چه دردیه...گله گله آدم بیاد بگه آقا ما با شماییم،اما موقع عمل که میشه،هیچکی نیست...این دسته آدما به این فکر میکنن که دین اشک و گریه نیست که عقده خالی کنن،بلکه با تفکر درست و دانش پژوهانه رهرو راه اون عزیز باشن.اکثر دسته ها و گروههای اشاره شده در پایین دوست دارن جزء این دسته باشن که به همت و درجه خلوص ایمان اونا بستگی داره.

ب)دسته دوم اونایی هستن که علم و دانشی ندارن و عموما کاملا هم بی سوادن.اما ارادت خالص و بی غل وغش اونا واقعا مورد تحسینه و شاید هم بابی برای شفاعت اونا توی اون دنیا بشه.این دسته آدما فکر میکنن که هرچی سخت تر عزاداری کنن، بهتره.واسه همین موقع سینه زنی،زنجیرزنی و...خودزنی که سهله خودکشی میکنن و از اونجایی که توی اسلام خودزنی و آزار بدن حرامه(چون بدن ما هم مثل خیلی چیزا توی این دنیا امانته)،این افراد باید به سمت گروه اول راهنمایی بشن.

ج)دسته سوم اونایی هستن که چندان گناهکار نیستن،اما با عزاداری میخوان خدا گناهاشونو با شفاعت صاحب عزا(که امام حسین(ع)باشن) پاک کنن و توی رده بندی ایمان،پیش خدا ترفیع رتبه ای کسب کنن.

2)آدمایی که واسه بازار گرمی اومدن.منظورم این مداحهای انکرالصوات سبک جدیده که آهنگا و گاهی اوقات اشعار اندی و سیاوش قمیشی و...میخونن. کم مونده انریکو،متالیکا،تاتو و حتی جنیفرلوپز هم بخونن.جوونایی که به مجلس اونا می آن بیشتر بخاطر گوش کردن آهنگای اونا(و نه مداحی) میرن.البته شاید خلوص نیتی هم توی کارشون باشه اما راه خیلی بدی انتخاب کردن.این مداحها موقع ماه محرم،بازار سکه میزنن.

3)آدمای این گروه واقعا حال آدمو به هم میزنن.اینا اگه مجلسی میگیرن،واسه حسن شهرت خودشونه و اینکه تبلیغی بشه واسه شون،تا مختصر جانمازی هم آب بکشن. عزاداری این گروه بخوره توی فرق سرشون و نصفشون کنه.

4)آدمایی که از اون خلافای روزگارن و منکری نیست که نکرده باشن.این آدما،حالا به هر قصد و غرضی،طوری عزاداری میکنن که جیگر آدم حال می آد.اما در جواب اونا باید گفت:«خر خودتی...خدا که عین من و تو نیست که بتونی سرشو گول بمالی. عزاداریت به درد ننه غضنفر میخوره» (البته باید اشاره کنم که خدای آدمای خوب، خدای آدمای بد هم هست.مهم اینه که تو از عزاداری چی میخوای...نیتت مهمه)

5)آدمای این گروه کمن،اما حماقت خوارج گونه اونا،آبروی اسلام رو تو دنیا برده و اونا قمه زنها و هیاتهای دیوانگان ائمه،هستن.دیوونه های زنجیری که من چند بار از نزدیک دیدمشون.کلی خون از بدنشون میره که چی...امام حسین(ع) کشته شد.تازه بدتر از اون اینه که بعضی از پدر و مادرا نذر میکنن که پسرشون بره قمه بزنه.آخه احمق جون،امام حسین(ع) راضیه که تو خودتو تیکه تیکه کنی؟ چی بشه مثلا؟اگه به خاطر قمه زدن بمیری،اون دنیا...ولش کن بابا ارزششو ندارن.

6)این گروه از آدما بیشترین طیف هستن.سیاهی لشکرایی که باعث شلوغ شدن مجالس عزا و دسته های زنجیرزنی و... میشن که به دو دسته کلی تقسیم میشن:

الف)این دسته آدما اونقدر بیکار و بی خیالن که عزاداری و زنجیرزنی و...واسه اونا بیشتر یه بازی و سرگرمیه تا واقعیت.اونا فقط واسه تماشا می آن.آخه نگاه کردن عزاداری موزون و دسته های زنجیرزنی و...کلی بهشون حال میده و اوقات بیکاریشونو پر میکنه.این دسته عموما قشر مسن جامعه هستن.

ب)ماه محرم و اون شلوغی واسه این دسته بهونه شده که برن دنبال لاس زنی با دست دختر یا دوست پسراشون.فقط تو جمعیت بر خوردن که شکارشونو پیدا کنن. درصد نامه نگاری بدون تمبر و آدرس توی ماه محرم واسه این دسته به طرز چشمگیری بالا میره.ماه محرم واسه این دسته اصل عشق و حاله.

7)دسته آخر که کلا ایمان و اعتقاد قلبی،یخت...اگه قراره فجیعترین گناه کبیره رو هم انجام بدن واسه شون ماه محرم و غیر ماه محرم نداره.ما که با این آدما کاری نداریم و امیدوارم هیچ کدوممون هم از اونا نباشیم.خدا اون دنیا پدر صاحاب بچه اونا رو در میاره.

با یه نگاه سر انگشتی شما هم میتونین دسته ها و گروههای دیگه ای پیداکنین.اما اگه قراره که عزادارباشیم چرایکی از بهتزینشون نباشیم. که امام علی(ع) میفرمایند: «مومنین سه دسته اند:دسته اول که مزدورانند،خدا را برای بهشت میخواهند.دسته دوم زبونانند که خدارا ازترس جهنم عبادت میکنند.دسته سوم آزادگانند که خدا را برای قرب الهی می پرستند»

یه نکته ای یادم اومد،جایی میخوندم که بعد از واقعه کربلا فرقه ای تشکیل شد به نام«یزیدیه»که تاسوعا و عاشورا بزرگترین عید اوناست.ازدواج با شیعه کفر محسوب شده و خونش حلال و....این فرقه هنوز وجود داره و پیروانش در جنوب کشور سوریه زندگی میکنن.

ماه محرم می آد خیلی چیزا میاره،خیلی چیزا هم میبره.چند سال پیشا یه خانواده مسیحی توی رشت بودند که هر سال ماه محرم واسه یه پسر پنج ساله که قطع نخاعی بود،مجلس میگرفتن.تا اینکه اون سال پسره شفا میگیره و توی همون مجلس از روی ویلچر بلند میشه و راه میره.الان کل اون خانواده،همه مسلمونن.نمیدونم با چه دید به ماه محرم نگاه میکنین.اما ماه محرم،کربلا،امام حسین(ع)،حضرت اباالفضل(ع)،زینب(س) و...همه و همه میخوان به ما درس بدن.درسایی که آدما باید شعورشو پیدا کنن تا راهشونو پیدا کنن.امام حسین(ع) به سپاهیان ابن زیاد فرمودند:«لقمه حرام قلبهایتان را از سنگ ساخته،حرف حق را نمی شنوید»کیه،اگه بدونه چند ساعت دیگه به طرز فجیعی میمیره،شاد باشه.کیه که دوست نداره یه برادر باوفا مثل حضرت اباالفضل(ع) داشته باشه.درسته که مشیت الهی واقعه کربلا رو رقم زد،اما اگه درایت زینب(س) و امام سجاد(ع) نبود،مطمئنا قضیه به اونجایی که من و شما میدونیم ختم نمیشد و...فراموش نکنیم که بی بی شهربانو(درستش،شهبانو)همسر ایرانی امام حسین(ع) از تبار ماست.خون پاک آریایی تو رگهای ایشون و ائمه بعد از امام سجاد(ع) جریان داره.پس ارادتمون میتونه جنبه ملی هم پیداکنه.با پرچم سبز امام علی(ع)،سرخ امام حسین(ع) و سپید امام مهدی(عج) فردایی بهتر بسازیم.

اصلا آدم مقدس مآبی نیستم،اما دین پژوهی رو خیلی دوست دارم.مخلص کلام،ابر و باد و مه خورشید و فلک در کارند،که ما چیستی این جهان را درک کنیم و بفهمیم که آمدنمان بهر چه بود.دین،قرص مسکن نیست که با آن تمدد اعصاب کنیم ،به آرامش برسیم و یا اگر تاریخ مصرفش گذشت،دورش بیاندازیم.دین جزئی لاینفک از وجود ماست.پس پاره وجودمان را حفظ کنیم و هوشمندانه به کار ببندیم.

همیشه موفق و آریایی باشین.

با تشکر:سوما


 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
 
سه شنبه 103 اردیبهشت 18
امروز:   7 بازدید
دیروز:   21  بازدید
فهرست
پیوندهای روزانه
آشنایی با من
آتشی که بر پا شد
سوما آریایی
پسرکی دیوانه که سالهاست 5 سالشه.مادرم میگه:«بچه...هیچ چیزت به آدمیزاد نرفته...این همه سال پسرمی،ولی انگار که هیچ نمیشناسمت» بگذریم...8 ماهگی به دنیا اومدم،هشت ماهم نبود که راه رفتم و توی 3.5 سالگی هم خوندن و نوشتن رو میدونستم.بهره هوشی ام هم 128 هست.خوشبختانه و یا بدبختانه هیپنوتیزم هم نمیشم. بیشتر زندگیمو خوندم و بیشتر از اون نوشتم.چه داستان،چه چامه(شعر)،چه ترانه،چه ویراستاری و چه ترزبان(ترجمه)...هتا(حتی)زمان نادانی و کانایی(جهالت) و جوانی نمایشنامه نوشتم و گاه کارگردانی کردم. تنها چیزی که میتونم درباره خودم بگم اینه که دیوونه زنجیری میهن زیبایم«ایران»هستم...همین و بس...
لوگوی خودم
آتشی که بر پا شد
اوقات شرعی
حضور و غیاب
لینک دوستان
آرشیو
آرشیو
اشتراک
 
طراح قالب
www.parsiblog.com