• وبلاگ : آتشي كه بر پا شد
  • يادداشت : گفتگو با سايه
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    درود بر شما

    به راستي تارنگارتان زيبا - ميهن پرستانه و دوست داشتي است.

    ببخشيد بد نوشته شد

    درود

    شسالم كاوه جان.

    ديگه كارت از كم پيدايي گذشته خسته شدم از گلگي كاش توضيحي داشتي براي اين نبود

    + بانو 

    سلام

    خوبي؟

    آپ كن لطفاً ، پس كجايي؟

    ز شير و شتر خوردن و سوسمار

    عرب را بدانجا رسيد كار

    كه تاج كياني كند آرزو

    تفو بر تو اي چرخ گردون تفو

    اما من معتقد حذف كلمات عربي از زبان پارسي نيستم

    زيرا اين تلفيق باعث گسترش و افزايش قابليت صرفي و زبان شده ( تاريخ مذكر دكتر رضا براهني را بخوانبد ) در مورد داستان سنگيني زبان بسامد طرح رو نداشت و شيفتگي كلمات اين اشكال را مستتر مي كرد ، طرح خوب پروانده نشده بود بسيار دم دست بود ، سرعت روايت مرا مجذوب كرد...

    متاسفم كه نمي توانم تعريف كنم

    پژمان پاكدل عضو انجمن داستان نويسان ايران

    خوشحال مي شوم به وب كده من سري بزني و مرا از نظراتت آگاه كني

    بدرود كه فردا روز ديگري است

    شكست ستمگري است(وام گرفته از شاملو )

    + هستيا 

    مرا به ياد آر

    آن زمان كه نگاهم انتظار بودنت را مي كشد

    از راهه دراز آمده ام

    تو كجايي؟

    درود

    اينبار خيلي فرق داشت يه جوري بارم عجيب و دور از ذهن بود اين داستان خودتون بود يا فقط يه داستان خيالي؟

    به هم سر بزنيد

    در ضمن براي بار دوم وبلاگ من عوض شد يعني به جاي قبليه(فرزند ايران 9 لطفا اين رو لينك كنيد

    بدرود

    + رضا 

    سلام

    بر عزيز دل كه به من از برادر نرديك تره

    خوبي سوما جان ؟

    نميدامننم در اين قلم تو چيست كه من را اينگونه سحر مينمايد

    هر كلام تو مرا آشناييست چيزيست ديرين انگار مرا ميربايند

    از اينكه كسي اينگونه در دنيا به يادمه به خود ميبالم

    در مورد هم خونه ايت احسان خودت نظر من را در اين مورد ميداني

    من هميشه ميگفتم و ميگم آدم همون گونه باش رفتار ميشه كه اون رفتار ميكنه البته نميگم تو هم به همون بد دهني و بدي اوني ولي وقتي اون ميخوا با تو دردو دل كنه تو اينگونه رفتار ميكني انتظار نداشته باش اونم با تو دردو دل كنه

    ياد اون بحثه داغ و شيرينه گوش و راديو تو پارك دانشجو بيفت روز يك شنبه عصر در هوايي خوب زير آفتاب من و تو پياده چه حالي داشتم ديگه مثل اون برام پيش نيومد

    و اما اصل ما جرا من مخالف آنتي بودن نيستم بايد قبول كني كمي نسبت به اين قضايا بد بين و سخت گير شدي نه !

    و خودتم شايد بدت نمي ياد وگرنه يك هزار راه براي پيش گيري هست كه اگه نميخواي پيش نياد

    ولي ميدوني كه نظر من چيه ؟

    شايد الان اين حرفم كمي مزحك باشه چون به قول پيامبر كسي كه خودش رطب خورده9 نميتونه ديگران رو منع كنه

    ولي بازم اين حرفه هميشمه چه امروز چه فردا :كمي سعي كن همون جور كه لگوي نازت از سياهي درومد و سفيد شد ديدتم به اطراف روشنو سفيد شه

    خوشنود باش و بدان قلبي اينجا هميشه به ياد تو هست و فراموشت نميكنه

    همون جور كه تو كلوبم گفتم به اميد بازگشتي شادان و خرم

    دوست دار تو رضا